نصرا...سکرتر




صفحه اصلي

آرشيو

فرستادن نظرات
 

 


دوستان

LINK      LINK
LINK      LINK
LINK      LINK
LINK      LINK
 

یکشنبه، آذر ۲۳، ۱۳۸۲

خط امير آباد، راننده تاكسى پرسيد «دانشگاه ميرى ديگه.» گفتم «آره». چند دقيقه اى گذشت. انگار مى خواست چيزى بگويد. آخرش گفت: « آقا مى تونى حساب كنى 25 تا 65 تومن چقدر ميشه.» خيلي سريع گفتم «1625 تومن.» تقريبا مطمئن بودم اشتباه گفتم. راننده هم فكر نمى كنم به حساب سريع من اهميت زيادى داد. بيخيال شدم. دانشگاه از يكى از بچه ها ماشين حساب گرفتم. 25 ضربدر 65 مساوى 1625. كلى احساس دانشجو بودن كردم.

فكر نمى كردم معلمها براى كلاس رفتن انقدر دلهره داشته باشم. شايد فردا يكى از مهمترين كلاسهايم باشد. البته اگر تشكيل شود. ان شاء الله. درباره اش حتما خيلى خواهم نوشت. اگر تشكيل شود.

Comments:
<$BlogCommentBody$>
(0) comments <$BlogCommentDeleteIcon$>
ارسال یک نظر

This page is powered by Blogger. Isn't yours?